انعطاف
 م ی هادی   م ی هادی

باز غریو دلخراش آید بگوش

باز قضا خواهد کمان بر دست هوش

 آسمان از ابر تقدیرشیاطین لعین

 بر تـَف این بادیه بارد آب جوش

 

 باز به نیرنگ  کد خدای  دهء ما

با  لباس رنگ وتزویرو ریا

صلاح کارخوداز این رکوع سازد 

به پای قهرمان جهل گذارد تقدیر ما

 

باز آفتاب بخت ما از غروب  خیزد

باز ازاین چرخ غلط بر ما کسوف خیزد

قناعت  را به شب اقتدا کردیم ولیک 

 چو شب رویش نمایاند خسوف خیزد

 

 روزی رسد که چرخ پذیرد انعطاف   

 ز تکرار غلط ها نمائید انصراف

 آسمان از ابربخت ببارد باران دُر

تیرو  کمان ظلم شود خاک درغلاف

 

  من این دانم صلاح  کارخیر کدخدا

 بپوشد جامه ازحق زفرق سر تا کف پا

بیاراید تن وجدان بپالائید درون جان

جدا سازد حق ازباطل حضورداند خدا

 

روزی رسد که آفتاب جهان تاب کند طلوع

برشرق وغرب وشمال وجنوب  شودشیوع

شب به پایان میرسد فردای جاوید میرسد

اندک، اندک این طلوع  گردیده  وضوح


October 19th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان